این که مداوم به سینه ات میکوبد , قلب نیست.
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ میشود.
ماهی کوچکی که طعم تُنگ آزارش میدهد و بوی دریا هوایی اش کرده است.
قلب ها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس. اما کسی هست که باور کند در سینه اش نهنگی میتپد؟؟
آدم ها , ماهی ها را در تُنگ دوست دارند. و قلب ها را درسینه.
اما ماهی وقتی در دریا شناور شد ماهی است و قلب وقتی در خدا غوطه خورد , قلب است.
هیچ کس نمیتواند نهنگی را در تُنگی نگه دارد؛ تو چطور میخواهی قلبت را در سینه نگه داری؟
و چه درد ناک است وقتی نهنگی مچاله می شود و وقتی دریا مختصر میشود و وقتی قلب خلاصه میشود و آدم قانع!!
این ماهی کوچک , اما بزرگ خواهد شد واین تُنگ،تَنگ خواهد شد و این آب ته خواهد کشید...
تو اما کاش قدر دریا مینوشیدی و کاش نقبی میزدی از تُنگ سینه به اقیانوس.
کاش راه آبی به نامنتها میکشیدی و کاش این قطره را به بی نهایت گره میزدی.
کاش....
بگذریم....
دریا و اقیانوس به کنار.
نامنتها و بینهایت پیشکش.
کاش لاقل آب این تُنگ را گاهی عوض میکردی.
این آب مانده است و بو گرفته است و و تو میدانی آب هم که بمانند میگندد.
آب هم که بماند لجن میبندد.
و حیف از این ماهی که در گل و لای بلولد و حیف از این قلب که در غلط بغلتد!!!!
بسیار تشبیه های زیبا دیدم تو ایت متن..
فقط یه استاد ادبیات میتونه انقدر خوب ببینه
و پریسا همون استادس!!
meRc,az in tarife khoshgel :).mamnunam.
سلام کیا جان مرسی سر زدی اره کار خودم بود بلاشا نخوندی نوشتم به قلم خودم
راسی یه زحمت بکش لوگوی منو تو بلاگت قرار بده منم گذاشتم لوگوی تو رو اگه دیده باشی مرسی
ایول سحر خانم
اوکی لوگوتو میذارم
ma upim,ba neveshtehayeman..sar bezanid shamaneman kardi
اوووووووه چه عجب!!
شلاااااااااااااااااااااااااااااااااام بپل تو بخلم مگه نمیدونی چه خفله[تعجب]
بابا ولنه دیگه مباااااااااااااااااااااااااالک باچه بیا بوس بوسییییییییییییییییییییییی[بوسه][زبان]
ناقلا خوب سرت شلوغ شده ها[چشمک]
سلام![](http://www.blogsky.com/images/smileys/030.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/010.gif)
بپلم تو بخلت؟؟ گشت ارشاد گذاشتنا!!
اِِِِِِ ولنه؟؟
از کجا فهمبدی؟؟
سر ما که عمرا!!
انگار تو سر شما یه خبراییه!!
دستمال بدم؟؟
شیشه بده آبغوره پر کنم
حیف اون همه نمک که از تو بره تو شیشه ی آبغوره!!